کتابشهر ایران

معرفی کتاب

 

ترکش ها گرایم راگرفتند

نویسنده: محمود مهدوی

تعداد صفحات: 135 قیمت: 2400 تومان

شابک: 8-754-506-964-978 قطع: رقعی

نوبت چاپ: اول 1388 شمارگان: 2500

معرفی کتاب: کتاب ترکش ها گرایم را گرفتند ،خاطرات شفیع شکوهی است که محمود مهدوی آن را تدوین کرده است .
شفیع اول پاییز سال 1344 در خانه شان ، در محله هفت تن یکی از محلات قدیمی اردبیل به دنیا آمد و پدرش که شاطر بود و ریش سفید مسجد محل ،اسمش را شفیع گذاشت .
اول ابتدایی را در مدرسه انقلاب اسلامی که نزدیک خانه شان بود ، خواند وتا کلاس پنجم آنجا بود . از کودکی به ورزش علاقه داشت و سال سوم ، بین مدارس ابتدایی اردبیل در مسابقه دو ومیدانی اول شد . شفیع با نادر ، کاظم و جمشید دیرین هم محله بود و کم کم داشت کرک نرمی پشت لب شان سبز می شدکه انقلاب به پیروزی رسید . یکی از شب های شهریور سال 1359 در پایگاه محل از جعفر جهازی می شنود که رادیو گفته عراق به ایران حمله کرده است . از ان لحظه شور وطن پرستی بردل و جان شفیع چنگ می اندازد و رهایش نمی کند .
شفیع شکوهی هفتاد و پنج ماه در جبهه بود و چهل درصد جانبازی دارد .او حالا به ورزش ادامه می دهد و درسال 1993 سه مدال طلا را در مسابقات جانبازان در انگلستان به دست آورده است. او فعلا مسول رفاه کارکنان شهرداری اردبیل است . خاطراتش در شانزده کاست ضبط شده است ولی می گوید بیشتر چیزها از یادش رفته است .
گزیده متن:
ناگهان سربازی از اتاق بیرون آمد و رگبار زد . فکر کردم تیر خورده ام . کمی کنار کشیدم .گلوله ها به دیوار اصابت کرد .دستم را به دیوار گرفتم و پریدم آن طرف . از گنجگاهی چند تا نارنجک گرفتم و یکی را به طرف عراقی انداختم . او دوید داخل اتاق .نارنجک منفجر شد .به حیاط رفتم و پشتم را به یکی از دیوارها دادم .صدای پچ پچه ای را از اتاقی شنیدم .از گنجگاهی نارنجک خواستم .او برایم نارنجک انداخت .ضامن نارنجک راکشیدم و به عربی گفتم :« بیایین بیرون »گفتم :«نارنجک دستمه .می خوام اون رو به طرفتون پرت کنم .»صدایشان را می شنیدم .ولی خبری از آن ها نبود.نارنجک را انداختم تو .


معرفی کتاب

 

سفر بر مدار مهتاب

مصاحبه کننده: مرتضی سرهنگی،هدایت‌الله بهبودی

تعداد صفحات: 44 قیمت: 350 تومان

شابک: 3 ـ 92919 ـ 964 قطع: پالتویی

نوبت چاپ: هفتم 1385 شمارگان: 5500

معرفی کتاب: سفر بر مدار مهتاب از سری کتاب‌های بانوی ماه است. در این کتاب گفت‌وگو با کبرا سیل سه‌پور همسر شهید علی اندرزگو انجام گرفته است.
کتاب‌های بانوی ماه، شرح مصاحبه‌هایی است که دو هفته‌نامه کمان با همسران شهید انجام می‌داده است. دو هفته‌نامه کمان در سال 1375 با گرایش ادب و هنر پایداری تأسیس شد.
شهید علی‌ اندرزگو در سال 1318 در تهران متولد می‌شود. دوران ابتدایی‌اش را در مدرسه فرخی تهران می‌گذراند و در سن 12 سالگی در یک نجاری مشغول به کار می‌شود و هم‌زمان تحصیلات طلبگی‌اش را شروع می‌کند. او روزها کار می‌کند و شب‌ها درس می‌خواند.
او در 16 سالگی به گروه فداییان اسلام می‌پیوندد و در ایام درگیری قیام پانزده خرداد به همراه چندتن دیگر دستگیر و زندانی می‌شود او پس از مدتی آزاد می‌شود. و به شهرهای قم و عراق پناه می‌برد. در سال 1349 درس را از سر می‌گیرد و در همان سال ازدواج می‌کند.
در سال 51 به قم می‌رود و از آنجا به مشهد و زاهدان، زابل، افغانستان فرار می‌کند. مأموران ساواک در پی شناسایی او برمی‌آیند و دائم در پی تعقیب او هستند. او در مشهد تحصیل علوم دینی را ادامه می‌دهد و از مشهد به عربستان و از آنجا به عراق و نجف می‌رود و سپس به سوریه و لبنان. در لبنان آموزش کامل نظامی را می‌بیند و مخفیانه به ایران برمی‌گردد.
سرانجام در رمضان 1357 مأمورین ساواک او را شناسایی می‌کنند و به شهادت می‌رسانند. شهید علی اندرزگو از مبارزان نامدار انقلاب اسلامی است که سال‌ها رنج دوری و فرار و زندان را کشیده است تا انقلاب اسلامی پیروز شود.
خانم سیل سه‌پور در این کتاب گزیده‌ای از ماجراهای 8 سال زندگی مشترکش را با شهید اندرزگو می‌گوید.
گزیده متن:
حدود پانزده نفر توی خانه بودند و عده‌ای هم بیرون. اینان مرا وسط اتاق نشانده بودند و خودشان هم دور تا دور اتاق‌ها نشسته بودند یا قدم می‌زدند. اصلاً اجازه نمی‌دادند از این اتاق به آن اتاق بروم.
حتی وقتی می‌خواستم بچه‌ها را به دستشویی ببرم، می‌آمدند و جلوی در توالت می‌ایستادند. شب آخر از آن‌ها خواستم که بروم توی اتاق بچه‌ها و کنارشان بخوابم. بچه‌ها در این چند روز خیلی کلافه شده بودند.


معرفی کتاب

 

بابانظر ؛ خاطرات شفاهی شهید محمدحسن نظر نژاد

مصاحبه کننده-تدوین گر: سید حسین بیضایی، مصطفی رحیمی

تعداد صفحات: 439 قیمت: 9900 تومان

شابک: 9789645061485 قطع: رقعی

نوبت چاپ: 20 شمارگان: 2500

معرفی کتاب: کتاب خاطرات بابانظر، حاصل گفت‌وشنود سی‌ و شش ساعته سید حسین بیضایی با اوست. همه مصاحبه‌ها در سال 1374 و اوایل 1375 ضبط ویدیویی شده است. محمدحسن نظرنژاد که بعدها به «بابانظر» معروف شد فعالیت‌های مبارزاتی و انقلاب خود را از دوران پیش از انقلاب آغاز کرد. بعد از پیروزی انقلاب از همان روزهای اول عازم جبهه‌های جنگ شد. اولین بار در سال 1358 عازم جبهه کردستان شد و تا پایان جنگ در جبهه حضور داشت. بابانظر بیش از صد و چهل ماه در مناطق جنگی بود. در بُستان چشم و گوش چپ خود را از دست داد. در فکه کمرش شکست. در فاو قفسه سینه‌اش شکافت، گازهای شیمیایی به ریه‌هایش رسید و...
وقتی جنگ تمام شد، صد و شصت ترکش به بدن او خورده بود که تنها پنجاه و هفت ترکش را از بدنش خارج کردند؛ اما صد و سه ترکش همچنان در پیکر قوی و نیرومند او که روزی از پهلوانان خراسان بود، به یادگار ماند. آن روزها برایش 95 درصد مجروحیت نوشتند.
روز 7 مرداد ماه 1375 بود که به ارتفاعات کفارستان می‌رسند. در دل همان کوه‌ها و قله‌ها که روزی جوانی او را دیده بودند، به خاطر کمبود فشار هوا دچار تنگی نفس می‌شود. او را برای مداوا به مقرهای پایین دست می‌رسانند اما دیگر دیر شده بود.
«... یک‏دفعه دیدم یکی از تانک‌های عراقی از آن‏ طرف بالا آمد و شلیک کرد. گلوله‏اش به زیر پایم خورد. دو سه‏ متری روی هوا چرخیدم و به زمین خوردم. سرم سنگین شد. اول حس کردم سرم از بدنم جدا شده است، منتهی چون گرم هستم، متوجه نیستم! غبار عجیبی هم پیچیده بود. بی‌سیمچی من که اسمش «جاجرم» بود، صدایش بلند شد و گفت: “حاجی شهید نشده. بچه‏ها، بروید جلو. حاجی یک مقداری خراش برداشته. الان بلند می‏شود و می‏آید.”
یک وقت دیدم آقای صادقی و مسئول تخریب گردان کنارم ایستاده‏اند. من تکان خوردم و بلند شدم. آقای کفاش به شدت می‏خندید. گریه هم می‏کرد. پرسیدم: “چرا این‏جوری هستی؟” گفت: “حاج‏آقا نظرنژاد، شما لُختی!”
نگاه کردم و دیدم موج انفجار همة لباس‌هایم را کنده است. فقط یک‌تکه از پارچة شلوار و مقداری از پارچة شورتم باقی‏مانده بود. چشم و گوش چپم آسیب دیده بودند. ماهیچة دستم را ترکش برده بود. قسمت‌های زیادی از بدنم، ضربة کاری خورده بود، ولی چون قوی و تنومند بودم، متوجه نبودم. خودم را تکان دادم تا بتوانم بهتر روی زمین بایستم. آقای کفاش، پیژامه سفید و گشادی را که داشت، به من داد تا بپوشم...»

 


معرفی کتاب

 

دا ؛ خاطرات سیده زهرا حسینی

به اهتمام: سیده اعظم حسینی

تعداد صفحات: 831 قیمت: 11000 تومان

قطع: رقعی

نوبت چاپ: 93 شمارگان: 2500

معرفی کتاب: کتاب « دا » ؛ خاطرات سیده زهرا حسینی به اهتمام سیده اعظم حسینی در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری تولید و در انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
این کتاب خاطرات راوی از روزهای آغازین جنگ و روزهای حمله ارتش بعثی عراق به خرمشهر و مقاومت های مردمی در این شهر را روایت می کند.
در این کتاب سیده زهرا حسینی خاطرات خود از روزهای مقاومت و روزهای پس از آن را با جزئی ترین موارد روایت می کند تا آنجا که این گونه جزئی نگری و بیان لحظه لحظه وقایع باعث شده تا بسیاری آن را رمان بنامند ، حال آنکه این کتاب ساسر خاطرات واقعی و حقیقی سیده زهرا از آن روزهاست.
راوی در آن روزها تنها 17 سال داشته و اهمیت این کتاب شاید در این باشد که وقایع جنگ ما برای اولین بار از زاویه دید یک دختر نوجوان روایت شده است.خاطراتی که راوی حدود 20 سال آن ها را در درون سینه خود همچون یک راز حفظ کرد و حرفی از آن نزد.در این کتاب ناگفته هایی از جنگ بیان شده که تا کنون کسی از آن ها حرف نزده است.
این کتاب نگاههای مختلف از گروه های فکری و اقشار مختلف را به خود جلب کرده است. مسئولان و مدیران فرهنگی ، هنرمندان ، نویسندگان ، سینماگران از جمله کسانی هستند که این کتاب را مورد تحسین قرار داده اند.
کتاب دا یکی از ازیباترین و کامل ترین کتاب هایی است که در مورد دفاع مقدس نوشته شده است.یکی از ویژگی های این کتاب این است که بسیار خوب تصویربرداری شده است و درخشان ترین کتابی است که در زمینه دفاع مقدس چاپ شده است. این کتاب از نظر تصویری و سینمایی جنبه های فوق العاده ای دارد و اگر به کارگردانی ماهر سپرده شود می تواند بسسیار تاثیر گذار باشد.
تا کنون چند تن از کارگردان های صاحب نام کشور برای ساخت فیلم کتاب « دا » ابراز تمایل کرده اند.
این کتاب در مهر ماه سال 87 برای اولین بار منتشر شد و در فاصله کمتر از 8 ماه به چاپ 55 رسید.

 


معرفی کتاب

 

نوشتم تا بماند (یادداشت‌های روزانه جنگ آیت‌الله جمی (

مولف: محسن کاظمی

تعداد صفحات: 560 قیمت: 9500 تومان

شابک: : 9 ـ 434 ـ 506 ـ 964 ـ 978 قطع: پالتویی

نوبت چاپ: اول 1386 شمارگان: 2200

معرفی کتاب: نوشتم تا بماند، یادداشت‌های روزانه جنگ آیت‌الله جمی است که محسن کاظمی آن را تدوین کرده است.
قسمت اول کتاب، زندگی‌نامه آیت‌الله جمی است. این کتاب از سه فصل تشکیل شده است. فصل اول که عمده‌ترین قسمت کتاب را در بر می‌گیرد از هفت دفتر تشکیل شده، این دفاتر دقایع آغازین روزهای جنگ تحمیلی تا یک سال بعد را در بر می‌گیرد که در آبادان رخ داده است و در واقع یکی از مستندات جنگ تحمیلی محسوب می‌شود که به خوبی اوضاع و احوال مقاومت، محرومیت‌های شهر جنگ‌زده و در محاصره را به تصویر می‌کشد.
فصل دوم، شامل یادگشت‌های دوران مبارزه، بیماری و بحران و پیروزی است.
فصل سوم، شامل پیوست می‌باشد که گفت‌وگوها و سخنرانی آیت‌الله جمی را در مناسبت‌ها و با افراد خاص در بر می‌گیرد.
غلامحسین جمی در سال 1304 در اهرم بوشهر به دنیا آمده است. او مقدمات دینی را در مکتب تحصیلات و تصحیلات ابتدایی‌اش را در مدرسه انوشیروان اهرم گذرانده است. وی در سی سالگی به آبادان می‌رود تا تصحیلات خود را ادامه دهد. در آبادان با یکی از دختران بوشهری ازدواج می‌کند و در همان جا می‌ماند. در جریان انقلاب به مبارزات و تلاش‌های سیاسی مبادرت می‌ورزد. با شروع جنگ تحمیلی هم در روزهای آتش و وخون آبادان را ترک نمی‌کند و به دفاع ادامه می‌دهد وی نماینده امام و امام‌جمعه شهر آبادان است.